زن در اسلام و مسیحیت

زن در اسلام و مسیحیت

در این وبلاگ به بررسی زن از دیدگاه دو دین بزرگ اسلام و مسیحیت خواهیم پرداخت...

آخرین نظرات

نویسندگان

جایگاه مریم در الهیات مسیحی تا بدان حد مهم است که شاخه‌ای از الهیات با عنوان مریولوجی (Mariology) به وجود آمده است که منحصرا به بررسی شخصیت و جایگاه حضرت مریم می‌پردازد. اما شگفت آنکه در انجیل‌های قانونی، مطلب چندانی را نمی‌توان در مورد آن حضرت یافت. و شگفت‌آورتر آنکه حتی در کتابهای آباء کلیسا نیز تنها اشاراتی کوتاه در مورد آن حضرت وجود دارد. بنابراین ما صرف نظر از انجیل‌ها، در منابع پذیرفته‌‏شده‌ی مسیحی مطلبی در مورد مریم نداریم. البته در منابع اپوکریفایی مطالب قابل توجهی را در مورد زندگی حضرت مریم می‌توان یافت که به آنها خواهیم پرداخت.

نام مریم

مریم نامی یونانی است که معادل عبری آن کلمه‌ی Miriam به معنی “یاغی” و “تندخو” می‌باشد.

والدین، تاریخ و محل ولادت

در عهد جدید، نام پدر و مادر حضرت مریم ذکر نشده است. اما در متون اپوکریفایی از جمله “انجیل مقدماتی یعقوب” و نیز “انجیل شبیه متی” نام پدر وی یواقیم و نام مادرش “حنـّه” دانسته شده است.

تاریخ تولد آن حضرت را در حدود سال ۲۰ قبل از میلاد و زمان وفات ایشان در حدود سال ۳۵ میلادی تخمین میزنند. در مورد محل تولد مریم، منبع معتبری در دست نیست. همچنین هیچ گزارشی از محل و چگونگی وفات مریم، به طور عمومی مورد پذیرش کلیساها قرار نگرفته است و محل دفن ایشان نیز نامشخص است.

حضرت مریم در عهد جدید
حضرت مریم در کتاب مقدس، حضوری بسیار کمرنگ دارد. مطالب مربوط به مریم در عهد جدید را در دو بخش می‌توان مورد بررسی قرار داد. بخش اول، مطالب مربوط به بارداری و طفولیت حضرت مسیح است. بخش دوم، مربوط به دوران رسالت حضرت مسیح و عهد رسولان است که در تمام عهد جدید، تنها در پنج مورد به جناب مریم، اشاره شده است.

 بارداری مریم


داستان بارداری معجزه‌آمیز مریم تنها در دو انجیل متی و لوقا ذکر شده است. آنگونه که از گزارش انجیل متی بر می‏آید، حضرت مریم نامزد شخصی به نام “یوسف نجار” بوده است. یوسف که هنوز با مریم ازدواج نکرده و با وی همبستر نشده بود، متوجه بارداری مریم می‏شود. او که فردی پارساست تصمیم می‌گیرد تا بدون آنکه دیگران را از این گناه مریم خبردار سازد، وی را طلاق گوید. در این زمان است که فرشته‏ی الهی در خواب بر او ظاهر شده، می‏گوید که مریم، پاکدامن است و فرزندی که در رحم اوست از روح‌القدس است. پس از این واقعه، یوسف مریم را به همسری خویش در می‏‌آورد. در این انجیل، در مورد ملاقات جبرئیل با مریم و مطلع ساختن مریم از باردار شدنش توسط روح‌القدس گزارشی وجود ندارد.


در انجیل لوقا، داستان کمی متفاوت ذکر شده است. حضرت مریم، توسط جبرئیل بشارت می‌یابد: 

«و اینکه حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید». در این انجیل چیزی در مورد واکنش یوسف به باردارشدن مریم نیامده و مطلبی نیز در مورد اینکه مریم، یوسف را از این واقعه خبردار ساخته باشد، نیامده است؛ گویا که یوسف از واقعیت امر بی خبر بوده و عیسی را فرزند خود می‌دانسته است.

عکس‌العمل یهودیان نسبت به باردار شدن مریم

در انجیلها هیچ سخنی در مورد عکس العمل یهودیان نسبت به باردار شدن مریم نیامده است زیرا چنانکه اشاره گردید، یوسف چیزی در مورد اینکه فرزند مریم از او نیست، به مردم نگفت و تنها خود او بود که (طبق گزارش متی) از طریق فرشتهی الهی از واقعیت امر، خبردار گردید.

منبع: بانک اطلاعات تخصصی مسیحیت



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۳:۳۸
یاردختِ مسیح

ظهور مکتب فکری نوینی به نام «مریم باکره » به نحوی نظریه الهی دانان مرد مسیحی  که معتقد بودند طبق متون انجیل، زنان در درجه دوم خلقت قرار دارند و تهدیدی برای مردها محسوب می شوند، را تایید کرد. برهان های موجود درعهد جدید مبنی بر تأیید باکره بودن مریم مقدس بسیار پراکنده است؛ پولس نویسنده ی 13 الی 15 کتاب عهد جدید، تنها یک بار در غلاطیان 4: 4 به تولد طفلی یهودی اشاره کرده است و هیچ نکته ای درباره ی مادر یا پدر او ذکر نکرده است. مشابه آن در انجیل مرقس تنها یک بار از مادر عیسی(بدون ذکر نام مریم) سخن گفته است که در آن عیسی با مادرش برخورد خوبی نداشته است. هیچ سخنی مبنی بر باکره بودن مریم و نحوه ی بارداری او در انجیل مرقس نیامده است.

در انجیل یوحنا نیز نام مادر عیسی ذکر نشده است و با وجود اینکه در این انجیل می خوانیم که مادر عیسی در اولین معجزه فرزندش (یوحنا2: 1-11) و نیز در صحنه مصلوب شدن او حضور داشته است(یوحنا19: 25-27) اما ذکری از باکره بودن مریم به میان نیامده است. در انجیل متی و لوقا آمده است که مریم، مادر عیسی، باکره بود. ایشان معتقدند که تولد عیسی موردی استثنایی و بی نظیر بوده است. 

الهی دانان مسیحی مریم را چون حوّای جدیدی معرفی کرده اند که با تسلیم شدنش به امر جبرئیل، در جایگاهی مخالف حوّای فرمان شکن قرارگرفته است. همان طورکه عیسی مسیح با نشان دادن راه نجات، انسانها را ازگناه آدم پاک کرد مریم نیز با طریقه حفظ عفت و پاکدامنی، زنها را از محکومیت حوّا رهانید. اگر در آغاز آفرینش بشر، یک مرد و زن اولین گناه را به جهان آدمی آوردند، عیسی و مریم رستگاری را به انسان هدیه دادند. علاوه بر تقدس و پاکی مریم در نحوه بارداری عیسی، نقش مادری او نیز مورد تکریم قرارگرفته است. مریم در مسیحیت مخصوصاً در میان مردم عامی، ابتدا به عنوان زنی باکره سپس در جایگاه مادر خدا و بالاخره در نقش ملکه آسمان مقام رفیعی یافت و اسوه ی زنان شد.

طی قرون وسطا، مریم به عنوان ملکه آسمانها ستایش می شد و مردم او را اجابت کننده دعای خود می دانستند. ویژگی مؤنث بودن و مادرانه مریم این باور را تشدید کرده بود که او شفاعت کننده ای دلسوز بر مسیحیان گنهکار است. او به عنوان مادری داغ دیده و اندوهناک در غم و اندوه جهانیان شریک است و درد و رنج انسانها را تسکین می دهد. در قرنهای دوازدهم و سیزدهم میلادی که ارزش تجرّد و باکره ماندن در نظر کلیسا و نیز در ادبیات و زندگی روحانی مردم به اوج رسیده بود، این طرز تفکر پدید آمدکه بهترین زنها کسانی هستند که همچون مریم عفیف و از دسترس مردها به دور باشند.

پی نوشت: برگرفته از کتاب زن در ادیان بزرگ جهان-علی غفاری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۶
یاردختِ مسیح

مریم (س) بانویی است که حداقل در 12 سوره‌ی قرآن از او یاد شده، و 34 مرتبه نامش ذکر گردیده، و در بیش از 100 آیه به شرح حال او پرداخته شده است. در این آیات ایشان ،

- از خاندان ابراهیم علیه السلام معرفی شده.(83 تا 85 انعام)

- فرزند پیامبری به نام عمران(12 تحریم) و تحت تکفّل حضرت زکریا بوده.(37 آل عمران)

- مادرش او را نذر خدمتگزاری خدا می‌کند و خدا نذرش را به بهترین شکل می‌پذیرد.(35 و 37 آل عمران)

- خداوند درباره‌ی چگونگی پرورش او می‌فرماید «أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا» (او را بپرورد، پروردنی نیکو)(37 آل عمران)

- شخصیتی است که خود و خاندانش از شرّ شیطان دور نگاه داشته شده‌اند.(36 و 37 آل عمران)

- «انتخاب شده» و «پاک گردانیده شده» توصیف شده.(24 آل عمران)

- برتری داده شده نسبت به همه‌ی زنان هم عصرش خوانده شده.(24 آل عمران)

- برایش مائده‌ی آسمانی فرستاده می‌شده.(37 آل عمران)

- با فرشته‌ی وحی صحبت می‌کرده.(42 و 43 آل عمران)

- آیت و نشانه‌ای برای جهانیان معرفی شده. (91 انعام و 50 مومنون)

- زنی پاکدامن است که شرافت حمل عیسی روح الله را پیدا کرده.(12 تحریم و 91 انعام)

- خداوند به او بشارت تولد فرزندی به نام عیسی مسیح را می‌دهد که از مقربان الهی است.(45 آل عمران)

- صدّیقه معرفی شده.(75 مائده)

- کسی است که خدا خود از او در مقابل تهمت برخی از یهودیان رفع اتهام می‌کند.(156 نسا)

- تصدیق کننده‌ی کلمات خدا و کتب آسمانی بوده.(12 تحریم)

- مطیع و خاضع در برابر خدا توصیف شده.(12 تحریم)

مشاهده می شود که قرآن کریم نسبت به اناجیل، چهره‌ای به مراتب والاتر و دقیق‌تر از حضرت مریم (س) نمایان ساخته است. در منابع اسلامی نیز این بانوی بزرگوار جزو چهار بانوی برتر بهشتی معرفی شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۰
یاردختِ مسیح

مریم(س) مادر عیسی مسیح از زنان برجسته‌ی خلقت است که هم مسیحیان و هم مسلمانان برای ایشان، شأن و جایگاه ویژه‌ای قائل هستند. از آنجا که مریم به تعبیر مسیحیان مادر پسر خدا و حتی مادر خدا محسوب می‌شود، انتظار می‌رود شخصیت ایشان، نزد مسیحیان برجسته‌تر از هر منبع و مکتب دیگری باشد. اما می بینیم که مریم (س) در اناجیل حضور کمرنگی دارد و در مقابل، توصیفات متعددی از ایشان در قرآن کریم آمده است. با وجود آنکه در طول تاریخ، کلیسا کوشیده تا با توصیفاتی همچون بکارت و معراج، شخصیتی ممتاز از این بانوی مقدس ترسیم کند، اما آنچه در اناجیل فعلی درباره‌ی حضرت مریم دیده می‌شود، چهره‌ای عادی و عاری از ویژگی‌های برجسته‌ی یک انسان متعالی است. مواری از اناجیل(با حذف موارد تکراری) که به توصیف مریم پرداخته بدین شرح است:

- مریم نامزد مردی به نام یوسف بود که پیش از ازدواج با وی در حالی که باکره بود، از روح القدس باردار شد.(متی 1: 18 و لوقا1: 27)

- پیش از بارداریِ مریم به عیسی، جبرئیل بر او نازل شد و وی را به زاییدن مولودی مقدس به نام عیسی بشارت داد؛ مولودی که پسر خدا خوانده می‌شود.(لوقا1: 26-35)

- مریم از حضور فرشته مضطرب شد و پرسید چگونه امکان دارد فرزندی به دنیا آورم در حالی که هنوز با مردی ازدواج نکرده‌ام؟ فرشته پاسخ داد نزد خدا هیچ چیز محال نیست و تو از روح القدس باردار خواهی شد.(لوقا1: 29-34)

- مهم‌ترین و تنها تجلیلی که از مریم در کتاب مقدس به چشم می‌خورد، توصیفی است که جبرییل به واسطه‌ی باردار شدن ایشان به مولودی مقدّس بیان می‌کند:«سلام بر تو‌ ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی ... ‌ای مریم ترسان مباش زیراکه نزد خدا نعمت یافته‌ای»(لوقا1: 28 و 30)

 اما درباره‌ی اینکه این بانو دارای چه قابلیت‌های منحصر بفردی بوده که خداوند حکیم او را از میان سایر بندگانش به مادریِ عیسی برگزیده، مطلبی دیده نمی‌شود.

و اما رفتار عیسی درباره مادرش به نقل اناجیل:

-در یک مجلس عروسی شراب تمام می‌شود و مریم به پسرش می‌گوید صاحبخانه دیگر شراب ندارد. عیسی  در پاسخ، به مادرش می‌گوید:«ای زن مرا با تو چه کار است؟!»(یوحنا2: 4)

آیا چنین ادبیاتی از کسی که الگوی رفتار دیگران است، پسندیده است؟

آیا عیسی که همواره توصیه به محبت می کند، این محبت شامل مادرش نمی شود؟

- یک روز که عیسی مشغول موعظه‌ی مردم بود، مریم و پسرانش به دنبال او رفتند تا او را به خانه بازگردانند؛ چراکه گمان می‌کردند عیسی از خود بیخود شده است.(مرقس 3: 21) مردمی که آنجا بودند به عیسی خبر می‌دهند مادر و برادرانت بیرون ایستاده‌اند و تو را صدا می‌کنند. عیسی در پاسخ می‌گوید:«کیست مادر من و برادرانم کیانند؟»(مرقس3: 33)

سپس به جماعتی که دورش حلقه زده بودند اشاره کرد و گفت خویشان من همین‌ها هستند که اینجا نشسته‌اند و اراده‌ی خدا را به جا می‌آورند (یعنی به من ایمان آورده‌اند): «اینانند مادر و برادرانم، زیرا هر که اراده خدا را بجا آرد همان برادر و خواهر و مادر من باشد.»(مرقس3: 34-35)

آیا مریم به پسرش و سخنان او ایمان نداشته که وقتی به عیسی گفته می‌شود «مادرت آمده» می‌گوید «مادرم؟! مادر من کسی است که اراده‌ی خدا را به جا آوَرَد!»؟

آیا از سخنان عیسی چنین برداشت نمی‌شود که او از رفتار مادر و برادرانش ناراحت بوده و انتظار داشته آنها هم در حلقه‌ی ایمان آورندگان به او حضور داشته باشند؟

- در یکی از موعظه‌ها، زنی تحت تاثیر کلام عیسی قرار می‌گیرد و از میان جمع فریاد می‌زند:«خوشا بحال رَحِمی که تو را حمل کرد»(لوقا11: 27) اما عیسی در پاسخ به زن می‌گوید:«بلکه خوشا بحال آنانی که کلام خدا را می‌شنوند و آن را حفظ می‌کنند»(لوقا11: 28)

آیا مریم از زمره‌ی آنهایی که کلام خدا را می‌شنوند و حفظ می‌کنند بیرون بوده؟

آیا عیسی نمی‌توانسته بدون آنکه سخن آن زن را در تمجید مادرش رد کند، به مردم تذکر بدهد کسانی که کلام خدا را حفظ می‌کنند از جایگاه بالایی برخوردارند؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۲
یاردختِ مسیح

نگاه دوم

زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود. از او مانند انسان ضعیفی که باید به انسانهای متوسط کمک بدهد استفاده می شد. اعراب مشرک خشن، بی رحم متعصب، دختران معصوم خود را زنده به گور می کردند. با ظهور اسلام زن از جایگاه متفاوتی برخوردار گشت. از نظر قرآن، آفرینش انسان دارای مراحلی است که نخستین مرحله آن، مبدأ آفرینش و حالات گوناگون آن است: این مبدأ از نطر قرآن (خاک) است که شکل های گوناگونی همچون گل، گل چسبنده، گل تیره رنگ و... داشته است. مرحله دوم از آفرینش او، (تصویر) و صورت بندی انسان بر روی هیکل گلی آن است که قرآن از آن، گاه با واژه تصویر و گاه با لفظ تسویه نام می برد. پس از مرحله صورت بندی، مرحله دمیدن روح است که قرآن این مرحله از آفرینش انسان را در سوره حجر آیه 72 چنین بیان می کند: « فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ« [آنگاه که او را پرداختم و در آن از روح خود دمیدم، همگی برای او سجده کنید]. با توجه به این مرحله، قرآن انسان را آمیزه ای ترکیب یافته از ماده و روح می داند. جنبه مادی آن خاک و گل تیره رنگ و بدبویی خواهد بود که لجنی بیش نیست و جنبه معنوی آن، دارای روحی است که از نظر عظمت و شایستگی به مرحله ای رسیده است که خداوند آن را به خود نسبت می دهد و می فرماید: ( در آن از روح خود دمیدم).

قرآن پس از بیان آفرینش انسان، نخست، بقای نسل او را از راه لقاح و آمیزش انسان نر و ماده می داند: فرقان: 8-7 «الَّذِی أَحْسَنَ کلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ‌» [ آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، آنگاه آفرینش نسل و بقای انسان را در آب بی ارزش قرار داد]. قرآن گاهی از مایه نسل، به (ماء) و گاه به لفظ (نطفه) یاد می کند و چگونگی تکامل نطفه را در رحم، در آیات مختلفی آورده که جامع آن را در سوره مؤمنون آیه 54 مطرح کرده است: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» [آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و گوشت پاره را استخوان، سپس بر استخوان گوشت پوشانیدیم، آنگاه به او آفرینشی دیگر بخشیدیم، آفرین بر قدرت خدا که بهترین آفرینندگان است].

چنان که بیان شد، در اندیشه اسلامی، در تمام مراحل خلقت، هیچ عبارت یا اشاره ای که بر تفاوت آفرینش آدم و حوا دلالت کند به چشم نمی خورد؛ و در این باره که آیا همسر انسان از خود انسان است در سوره اعراف آیه 189 آمده است: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکنَ إِلَیْهَا... » [او است آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از او قرار داد تا بدان آرام گیرد...]. بنابراین از منظر قرآن زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد، اندیشه قرآنی است که از آیات الهی به روشنی بدست می آید. از امام صادق(ع) از آفرینش حوا سؤال شد که برخی می گویند: خداوند حوا را از دنده پایین و چپ آدم آفرید، امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از این نسبت، آن کس که چنین می گوید می پندارد که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری غیر از دنده اش بیافریند!!!.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۵
باران

نگاه اول

برای آنکه بتوانیم تفاوت جایگاه زن را در اسلام و مسیحیت به بحث بگذاریم، بهتر است دیدگاه ها را از ابتدای خلقت اولین زن یعنی حوا دنبال کنیم. زن در تورات و انجیل، در مرحله پایین تر و پست تر از مرد معرفی شده، تبعی و طفیلی آن ذکر گردیده است. اول قرنتیان: 9-7 : 11 ( مرد، جلال و شکوه خداست و به شکل او آفریده شده است. زن، جلال و شکوه مرد است. نخستین مرد از زن بوجود نیامد، بلکه اولین زن از مرد خلق شد.)

در پیدایش 3:24 2:4 می­خوانیم که (پروردگار، آدم را به عنوان نخستین بشر از خاک زمین خلق کرد و دم حیات را در سوراخهای بینی او دمید، و انسان موجودی زنده شد. سپس خداوند باغی پر از میوه برای او آفرید تا بتواند از میوه هایش تناول کرده، در آن جا زندگی کند. خدا آدم را نهی کرد تا از میوه درخت دانایی خیر و شر نخورد. آنگاه برای اینکه آدم تنها نباشد، همه پرنده ها و حیوانات را برایش خلق کرد. اما آدم باز احساس تنهایی می کرد. سپس آدم را به خوابی عمیق فرو برد و از دنده او زن را آفرید. زن آفریده شد تا مونس آدم باشد و همچنان که هر دو در یک بدن بودند، با ازدواج نیز دوباره هر دو یکی می شوند.) نویسندگان مسیحی پس از پولس، از این روایت دو تعبیر مختلف دارند. یک دسته می گویند که طبق این روایت زنان فروتر از مردان هستند؛ زیرا زن بعد از مرد، از مرد و برای مرد آفریده شده است. بعضی مفسران معتقدند که طبق نظام آفرینش، اصل، جنسیت مذکر است و جایگاه جنسیت مؤنث به عنوان نیمی از نژاد بشری در جنب این اصل قرار دارد. پولس برای توجیه برتری مرد، از آن به عنوان یک خواسته الهی یاد می کند: (مرد از زن آفریده نشد، بلکه زن از مرد آفریده شد. مرد برای زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد آفریده شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۷
باران

درایران باستان نیز پوشش و حجاب پیش از آیین زرتشت  رواج داشته است. پژوهش‏ها نشان می‏دهد که زنان ایران‌زمین از زمان مادها، که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس‏ها بوده‏اند.11 این حجاب در دوران سلسله‏های مختلف پارس‏ها نیز معمول بوده است. بنابراین در زمان بعثت زردشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی حجابی کامل داشته‌اند. برابر متون تاریخی، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند، شلوار و چادر رایج بوده است. زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‏کردند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۴
ستاره روشنگر

زمینه ها و عوامل پیدایش فمینیسم:


با وجود آنکه زنان بخش مهمی از جامعه انسانی را تشکیل می دهند و سهم بسیار مهمی در پیشبرد جامعه بشری دارند. اما در طول تاریخ ستم بسیاری به آنان شده است و حقوق و شأن انسانی آن ها رعایت نشده است. اینان در روم باستان از همه حقوق محروم و فاقد هرگونه جایگاه و شأن و منزلتی بودند! 

حتی همچون شی مملوک ،معامله می شدند و از حقوق اقتصادی بهره ای نداشتند.چون اصلا از اطلاق عنوان انسان ،بر آنان دریغ می شد! 

در یونان باستان نیز نه تنها مخلوقی حقیر شناخته می شدند؛بلکه حداقل به عنوان انسان با آن رفتار نمی شد!زن همانند شیء در اختیار مرد بود و او مجاز بود هرگونه رفتاری را با زن انجام دهد . در آن جا زنان بی بهره از هرگونه حقوق انسانی و فعالیت های اقتصادی بودند. 

در ایران عصر هخامنشیان و اشکانیان ،وضعت بهتر از این نبود. وضعیت زنان در عربستان و در دوره جاهلیت قبل از اسلام،رقت بارتر از همه بوده است:در آن جا مردان دارای اختیارات گسترده بوده؛ولی زنان ملک پدران و شوهران تلقی شده و قابل معامله بوده اند!

یکی از بدترین سنت های رایج در جاهلیت،عمل به غیر انسانی زنده به گور کردن دختران بوده است !! 

در میان بعضی از ادیان نیز ـ به دلیل وقوع تحریف در آن ها ـ همین وضعیت ادامه داشت . به عقیده قوم یهود: طبیعت آن جا که از آفریدن مرد ناتوان است زن را می آفریند! زنان و بندگان از رو طبیعت ،محکوم به اسارت هستند و به هیچ وجه سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند.«یهوه» در آخرین بند از فرمان های دهگانه اش به موسی ،زنان را در ردیف چهار پایان و اموال غیر منقول ذکر کرد. یهودیان زن را مایه مصیبت و بدبختی می دانستند. یهودیان قدیم، به هنگام تولد دختر ،شمع روشن نمی کردند. مادری که دختر می زایید ،بایستی دوباره غسل می کرد؛اما پسر که به عهد خود با «یهود» می بالید ،همیشه در نماز خود تکرار می کرد:

«خدایا !تو را سپاسگذارم که مرا کافر و زن نیافریدی». 

این وضعیت اسف بار ،در اروپا ـ حتی در قرون وسطی ـ نیز باقی مانده است . بلکه پیش تر از «ویل دورانت»نقل کردیم که در اروپا تا آستانه قرن بیستم ،زنان از حقوق ناچیزی برخوردار بودند.

در واقع ظهور « فمینیسم» بازتاب ستمگری دولت ها و ملت های مدعی تمدن غربی و اوج مظلومیت زن ،در این کشورها بوده است .زنان اروپایی،تا سده های پیشین نه از حق آزادی برخوردار بودند و نه از حق مالکیت،حق اشتغال،حق مشارکت سیاسی در اجتماع و حق رای و انتخاب کردن و انتخاب شدن!از آن جا که پدیده های اجتماعی به خصوص مسائل حقوقی در طی روند شکل می گیرد فهم دقیق و شایسته آن ها در گرو دانستن ریشه های تاریخی آنها است. زیرا این پدیده ها بازتاب همان ریشه ها و روند تاریخی هستند از این رو برای اثبات ادعای فوق به بعضی از شواهد تاریخی اشاره می شود.

1.در لایحه ای که از سوی مجلس شورای ملی در «انقلاب کبیر فرانسه»(به عنوان لایحه حقوق بشر در سال 1789) تصویب گردید ،مسئله برابری و حقوق انسانی ،فقط برای مردان مطرح شده بود.حتی با برابری قانونی و حضور زن در مجلس به شدت برخورد می شد.این اعلامیه به نام «حقوق مردان»با مخالفت زنان انقلابی فرانسه روبرو شد.خانم«اولیمپ دگونگ»(از رهبرا انقلاب پاریس) و هم رزمایش پس از انتشار اعلامیه جدیدی به عنوان «حقوق زنان» و اعتراض به «اعلامیه حقوق بشری که حق را مختص مردان می دانست » و به جرم ضد انقلابی بودن ،سرشان را زیر تیغ گیوتین از دست دادند. نمایندگان مجلس فعالیت زنان رادر خارج از خانواده برای نظم عمومی خطرناک شمرده و در نتیجه زنان را از انجام کار در خارج از خانه و میان مردان باز می داشتند. همین برخورد یک جانبه با حقوق مردان نیز در اعلامیه استقلال آمریکا مقارن با اعلامیه حقوق بشر فرانسه رخ داد و از حقوق زنان سخنی به میان نیامد.

از این رو در آغاز جنبش فمینیستی در واقع نوعی اعتراض به مرد سالاری آشکار حاکم در غرب بود.

2. ارز سال 1860 به بعد ،اصلی ترین خواسته فمینیست های انگلیسی و آمریکایی ،و کسب حق رای بود؛زیرا متقاعد شده بودند تنها راه دستیابی به فرصت های برابر در درجه اول ،کسب رای است ؛از این رو در سال 1891جنبش سوسیال دموکراسی آلمان؛خواستار حق رای زنان آلمان شد و در اواخر همین قرن ،مبارزات زنان شکل بین المللی گرفت. جنبش بین المللی سوسیالیستی زنان در سال 1907 در اشتوتگارت و پس از آن در سال 1915خواستار اعطای حق رای به زنان گردید. قبل از آن ها نیوزلند در 1893نروژدر 1913 و پس از آن انگلستان در1918 و ایالت متحده آمریکا در 1920، این حق برای زنان به رسمیت شناختند.

موفقیت زنان در کسب حق رای ؛در بعضی از کشورها از قبیل نیوزلند وبرخی از ایالت استرالیا و آمریکا ،فنلاند و نروژدر قبل از جنگ جهانی اول، فمینیست های دیگر نقاط جهان را در مبارزه خود مصمم تر کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۱
Galaxy

معرفت شناسی دیدگاه فمینیستی:


« دیدگاه فمینیستی، دیدگاه اقتصادی فعالانه به سود زنان دارد و در پی آن است که جهان بهتری را برای زنان بسازد و گاهی به نظریات اجتماعی خود رنگ و لعاب جذابی می دهد و این خاستگاههای فلسفی باطل را در آن پنهان می نماید.

کسی که به فلسفه اسلامی معتقد است اگر از آبشخور این گونه نظریات که فلسفه های عینی گرایی و تجربه گرایی و حس گرایی مطلق است با خبر باشد هرگز نیم نگاهی هم به این نوع نظریات اجتماعی نمی اندازد.

در نظریه اجتماعی فرامدرن فمینیستی، اولویت و ضرورت انفکاک محیط های زنانه از مردانه، مستقیماً از این مقدمه، نتیجه می شود که ذهن، زبان، فرهنگ، دانش ها و جهان بینی های زنانه با هم تفاوت کامل دارند، آن گونه که زن برای خود، جهانی و مرد نیز جهانی کاملاً متمایز با جهان زن دارد.

اگر همین گفته را بخواهیم بررسی کنیم در حوزه فلسفه معرفت شناسی نیز می توانیم با تحلیلی ساختاری و زیر بنایی به تعدادی از ساختگاه ها و پیش فرض ها دست یابیم.کسی که معتقد است با تغییر تعدادی از هورمون های زنانه و مردانه و با تغییر وضعیت فیزیولوژی و بیولوژی جسم و نوع فعالیت های جنسی، حقیقت ذهن و زبان و فرهنگ و جهان زن با مرد متفاوت می شود، مسلماً باید قائل به نوعی از انواع نسبیت معرفت باشد. عده ای از نسبیت گرایان در حوزه معرفت شناسی برای تبیین نظر خود چنین مطالبی را عنوان می نمایند که:

« علم هر کس نتیجه ترکیب دوگانه ای است که بین داشته های درونی و داده های بیرونی واقع می شود از این رو شناخت هر کس نسبت به حقایق خارجی آن چنان که در نزد خود هستند هرگز به ذهن نمی آیند، بلکه همواره به صورت نسبی پس از ترکیب با قالب های ذهنی در نزد ما حاضر می شوند، پیش فرض های ذهنی نیز قالب هایی هستند که تحت تأثیر انگیزه ها و عوامل مختلف روانی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، شکل می گیرند. »

کسانی که در حوزه شناخت، به تجربیات و محسوسات اصالت می دهند قطعاً باید برای ذهن زن ومرد قالب های متفاوتی را قائل شوند زیرا انگیزه ها و عوامل مختلف روانی، اجتماعی و اقتصادی و برای شکل دادن به این قالب ها در زن و مرد متفاوت است.این گونه خاستگاهها و افکار فلسفی، در حوزه معرفت شناسی، مبانی فلسفی دیگری در حوزه هستی شناسی در پی خواهد داشت. نسبی بودن شناخت، لازمه حتمی اعتقاد به این مطلب است که حقیقت، چیزی جز شناخت هر کس نیست و این معنی نیز می تواند خاستگاههای فلسفی متعدد دیگری داشته باشد.

پیش فرض ها و ذهنیت های فلسفی فمینیست های مارکسیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم نیز در خصوص این مطلب از القاب و عناوین ایشان پیداست.

فلسفه های مارکسیسم و سوسیالیسم که انواعی از فلسفه های الحادی می باشند و اصولاً خاستگاه فکر فلسفی ایشان این است که واقعیتی به جز جهان مادی و محسوسات وجود ندارد و انسان نیز جز با حس وتجربه نمی تواند به واقعیت و حقیقتی دست یابد، تمامی مفاهیم فردی و اجتماعی نیز در این نظام فکری رنگ و بویی از مادیت دارد. و مسلماً نظر ایشان درباره انفکاک و اختلاط محیط های زنانه از مردانه هم مناسب با نظام فکری و جهان بینی ایشان است «دیدگاه فمینیسم های سوسیالیستی که به آن نسبت دوگانه گرایی می دهند می کوشد تا درباره همه مفاهیم به گونه ای تحلیلات خود را ارائه دهد که گویا فقط دو نظام را باز می شناسد: نظام اقتصادی و نظام جنسیت، بر طبق این دیدگاه، مردان تمام جوامع بر زنان اعمال قدرت می کنند. و ایشان باید علل و چگونگی این تسلط را باز شناسد و هدف ایشان پرداختن نظریه ای درباره مردسالاری است که در آن نظریه، فهم اوضاعی که در آن نظام سرمایه داری با سلطه مردان ساخته شده است، میسور باشد تابتوانند به طرفداری از حقوق زن در نظام اجتماعی بپردازند. نظریة مارکسیستی نیز سعی می کند جهان را از دیدگاه «پرولتاریا » (طبقه کارگری ) نشان دهد. » 

« فمینیسم های لیبرال نیز سر در آبشخور افکار فلسفی لیبرالی دارند. « قرائت های مختلفی از خود گرایی وجود دارد: از فرد گرایی آلمانی و فرانسوی تا فردگرایی انگلیسی و امریکایی، از فردگرایی انحصارگرا تا فردگرایی گسترش خواه، از فرد گرایی روش شناختی و معرفت شناختی تا فردگرایی ذره ای و ملکی، و عنصر مشترک در تمام این قرائت ها، نقش محوری فرد است و اصالت فرد جنبه های اجتماعی را نیز حائز است و فمینیسم های لیبرال با نوعی گرایشات اجتماعی در حوزه اندیشه اصالت فرد با انفکاک محیط های زنانه از مردانه مخالفت می کنند «در جامعه شناسی و مسائل اجتماعی مسئله مورد توجه فمنیست های لیبرال یا اصلاح طلب اثبات این امر است که تفاوت های در خور توجه میان دو جنس ذاتی نیستند، بلکه نتیجه اجتماعی شدن و «شرطی سازی نقش جنسی اند » 

همیشه تعدادی از مبادی تصوری و تصدیقی، اصول پایه، اصول موضوعه، اصول متعارفه و پیش فرض های فلسفی، زیر ساخت سیستم های نظریات فرعی و جزئی قرار می گیرد و هر نظریه اجتماعی را که مورد ملاحظه قرار می دهیم بی ارتباط با خاستگاه های فلسفی نیست. چشم اندازهای کلی اسلام و فمنیسم در فلسفه های هستی شناسی و معرفت شناسی و «هست ها» و«نیست ها»، «بایدها» و «نبایدها» و بر داشت ها، جریان هایی به وجود می آورد.به عنوان مثال وقتی فمینیست های فرامدرن به این معنی تاکید می کنند که باید دیواری نفوذناپذیر بین جهان زنانه و جهان مردانه ساخت، در روان شناسی اجتماعی خود از روحیه زن و مرد و رفتار اجتماعی ایشان به نوعی رفتارگرایی،گرایش پیدا کرده اند. از شاخصه های بارز فمینیست های فرامدرن این است که « ایشان با تکیه بر روانشناسی رفتار گرایانه بر حفظ ویژگی های زنانگی تاکید می ورزند و معتقدند که باورهای جهان شمول«فمنیست های رادیکال»، نه تنها غیر قابل دسترسی است، بلکه می تواند اشکال جدیدی از ستم را نیز بیافریند. » 

مبانی تئوریک و مبانی فلسفی و معرفت شناختی و پیش فرض های فلسفی روان شناختی و جامعه شناختی و زبان شناختی خاص این گونه افکار را هدایت می کند و بعضی از حوزه های فلسفه های معرفتی و ادراکی که هم اکنون زیر ساز بسیاری از تئوریها، فرضیات و قضایا هستند، به صورت ضریبی مؤثر در این نظریه ضرب شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۶
Galaxy

4- سوسیال فمینیسم

از دیدگاه سوسیال فمینیسم،(تفلیق دو دیدگاه فمینیسم مارکسیستی و رادیکال)ریشه فرودستی زنان،هم نظام جنسیتی مرد سالارانه و هم نظام سرمایه داری بوده است و ر اه رهایی از این وضعیت نیز،علاوه بر اصلاح نظام اقتصادی جامعه و حاکمیت سوسیالیسم،اصلاح وضعیت موجوداز لحاظ فرهنگی وروان شناختی است.


5- فمینیست های پست مدرن

فمینیست های پست مدرن:با نقد تمام نحله های فمینیستی ـ که تفسیری واحد و جهان شمول از جهان و نگاه زنان ارائه می کنند ـ بر نسبیت وجود تفاوت های فرهنگی و فکری تاکید کرده و به چندگانگی و کثرت گرایی در تفکر فمینیستی معتقد بودند.


6- فمینیسم اسلامی

فمینیسم اسلامی پدیده یی نو در کشورهای اسلامی، به ویژه ایران است عمر آن در کشور ما به کمتر از دو دهه می رسد.برخی فمینیسم اسلامی را روش ها و رفتارهایی در زمینه ی اجرای مساوات و عدالت جنسی در قالب ارزش های اسلامی دانسته اند. از میان فمینیسم های اسلامی در خارج کشور می توان از «نیره توحیده » ،‌« افسانه نجم آبادی» پروین پایدار (ناهید یگانه) ،‌هاله افشار یاد کرد.عده ایی نیز در داخل کشور در پاسخ به این سئوال اساسی که تضاد میان باورهای دینی و آموزه های جهان غرب در مسأله ی زن را چگونه می توان پاسخ داد ؟ به فمینیسم اسلامی کشانده شدند.بنابراین فمینیسم اسلامی ،‌محصول مشترک برخی روشنفکران دینی داخل کشور و نیز مخالفان نظام اسلامی در خارج از کشور است.

فمینیسم اسلامی در داخل و خارج غالباً مباحث خود را بر «نسبت فرهنگی» استوار می کند ،‌به این معنا که هر جامعه ایی برای مسائل خود پاسخ بومی دارد که باید در قالب فضای فرهنگی خود،‌مورد قضاوت قرار گیرد آنان همچون بسیاری از گروه های زن گرا، مردسالاری را مسأله ی اساسی زنان در خانواده و اجتماع می دانند و به سمت آرمان های تساوی طلبانه پیش می روند و تفاوت های زن و مرد مسلمان در احکام و قوانین را مورد انتقاد قرار دهند. تلاش آنان بر ارائه ی برداشت های جدید از آیات قرآن و قرائنی از دین این است که به الگوهای شناخته شده ی جهانی نزدیک باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۳
Galaxy