زن در اسلام و مسیحیت

زن در اسلام و مسیحیت

در این وبلاگ به بررسی زن از دیدگاه دو دین بزرگ اسلام و مسیحیت خواهیم پرداخت...

آخرین نظرات

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجرد عیسی» ثبت شده است

ظهور مکتب فکری نوینی به نام «مریم باکره » به نحوی نظریه الهی دانان مرد مسیحی  که معتقد بودند طبق متون انجیل، زنان در درجه دوم خلقت قرار دارند و تهدیدی برای مردها محسوب می شوند، را تایید کرد. برهان های موجود درعهد جدید مبنی بر تأیید باکره بودن مریم مقدس بسیار پراکنده است؛ پولس نویسنده ی 13 الی 15 کتاب عهد جدید، تنها یک بار در غلاطیان 4: 4 به تولد طفلی یهودی اشاره کرده است و هیچ نکته ای درباره ی مادر یا پدر او ذکر نکرده است. مشابه آن در انجیل مرقس تنها یک بار از مادر عیسی(بدون ذکر نام مریم) سخن گفته است که در آن عیسی با مادرش برخورد خوبی نداشته است. هیچ سخنی مبنی بر باکره بودن مریم و نحوه ی بارداری او در انجیل مرقس نیامده است.

در انجیل یوحنا نیز نام مادر عیسی ذکر نشده است و با وجود اینکه در این انجیل می خوانیم که مادر عیسی در اولین معجزه فرزندش (یوحنا2: 1-11) و نیز در صحنه مصلوب شدن او حضور داشته است(یوحنا19: 25-27) اما ذکری از باکره بودن مریم به میان نیامده است. در انجیل متی و لوقا آمده است که مریم، مادر عیسی، باکره بود. ایشان معتقدند که تولد عیسی موردی استثنایی و بی نظیر بوده است. 

الهی دانان مسیحی مریم را چون حوّای جدیدی معرفی کرده اند که با تسلیم شدنش به امر جبرئیل، در جایگاهی مخالف حوّای فرمان شکن قرارگرفته است. همان طورکه عیسی مسیح با نشان دادن راه نجات، انسانها را ازگناه آدم پاک کرد مریم نیز با طریقه حفظ عفت و پاکدامنی، زنها را از محکومیت حوّا رهانید. اگر در آغاز آفرینش بشر، یک مرد و زن اولین گناه را به جهان آدمی آوردند، عیسی و مریم رستگاری را به انسان هدیه دادند. علاوه بر تقدس و پاکی مریم در نحوه بارداری عیسی، نقش مادری او نیز مورد تکریم قرارگرفته است. مریم در مسیحیت مخصوصاً در میان مردم عامی، ابتدا به عنوان زنی باکره سپس در جایگاه مادر خدا و بالاخره در نقش ملکه آسمان مقام رفیعی یافت و اسوه ی زنان شد.

طی قرون وسطا، مریم به عنوان ملکه آسمانها ستایش می شد و مردم او را اجابت کننده دعای خود می دانستند. ویژگی مؤنث بودن و مادرانه مریم این باور را تشدید کرده بود که او شفاعت کننده ای دلسوز بر مسیحیان گنهکار است. او به عنوان مادری داغ دیده و اندوهناک در غم و اندوه جهانیان شریک است و درد و رنج انسانها را تسکین می دهد. در قرنهای دوازدهم و سیزدهم میلادی که ارزش تجرّد و باکره ماندن در نظر کلیسا و نیز در ادبیات و زندگی روحانی مردم به اوج رسیده بود، این طرز تفکر پدید آمدکه بهترین زنها کسانی هستند که همچون مریم عفیف و از دسترس مردها به دور باشند.

پی نوشت: برگرفته از کتاب زن در ادیان بزرگ جهان-علی غفاری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۶
یاردختِ مسیح

مطلوبیت تجرد، بر جایگاه ارزشی زنان تأثیری منفی داشت؛زنان نه تنها نمی توانستند کشیش بشوند، بلکه طبق احکام کلیساهای کاتولیک رومی، به ازدواج با کشیشها نیز مجاز نبودند. با بررسی ابعاد تاریخی و جامعه شناسیِ بخش اول قرنتیان در انجیل می بینیم که پولس در یک مسئله، عقاید متفاوتی را مطرح کرده است. در جایی که پولس اعلام کرده است که عن قریب دنیا به پایان خواهد رسید، می توان گفت که نظر تقریباً منفی او نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده، تا حد زیادی از این عقیده متأثر بوده است که شهوت جنسی احساس ناپاک و قبیحی است و مرد با ازدواج، خود را به همسر و مادیات دنیوی مقید خواهد کرد.« اما اگر شما برادران ، تصمیم دارید در همین شرایط نیز ازدواج کنید، اشکالی ندارد؛ و اگر دختری هم خواست ازدواج کند، گناهی مرتکب نشده است . اما بدانید که ازدواج ، مشکلات شما را بیشتر می کند،  لیکن من بر شما شفقت دارم.  امّا ای برادران، این را میگویم وقت تنگ است تا بعد از این آنانی که زن دارند مثل بی زن باشند. ». (اول قرنتیان7: 28-29) امّا عجیب اینکه نظر پولس درباره روابط جنسی زوجین حاکی از مساوات حق زناشویی است: «هر مرد زوجه ی خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد. و شوهر حق زن را ادا نماید و همچنین زن حق شوهر را...»(اول قرنتیان7: 3-4) در تمام تعلیمات پولس، هدف، آخرتگرایی و رسیدن به رستگاری آخرت است؛ اگر شخص در دنیا آینده ای را پیش روی خود تصور نکند، ازدواج کردن اوکه یک تعهد دنیوی است، عبث وبیهوده خواهد بود. پولس همچنین اعلام می کندکه دیگر برای درگیر شدن در مسائل طلاق زمانی نمانده است تمام حواس باید متوجه سرنوشت و دنیای آخرتی که در پیش است باشد: « اگر با زن بسته شدی، جدایی مجوی و اگر از زن جدا هستی دیگر زن مخواه.» (اول قرنتیان 7: 27) پولس می گوید که مسیحی بودن کافی است و شخص نباید در پی تغییراتی مانند آزادی از بردگی یا ازدواج و طلاق باشد؛ چرا که اشتغال به این امورِ وقت گیر، ذهن را از توجه به حادثه مهمتر، یعنی نزدیک شدنِ آخرت، منحرف می کند. در قرنهای بعد که حرارت آخرتگرایی فروکش کرد، تجرّد و حفظ بکارت از آن جهت ارزشمند تلقی شدکه نشانه تعهد کامل شخص به پیامهای انجیل بود. مخصوصاً حفظ بکارت برای زنها نشانه آزادی و برابری در دین مسیح بود.

پی نوشت: برگرفته از کتاب زن در ادیان بزرگ جهان-علی غفاری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۷
یاردختِ مسیح

در متون عهد جدید، چه در تعلیمات عیسی(ع) و چه در تعلیمات پولس، به تجرّد توصیه شده است. در انجیل متی19: 10-12  می خوانیم که عیسی، پیروانش را به مجرّد بودن سفارش می کند: « شاگردان عیسی به اوگفتند: با این وصف ازدواج نکردن بهتر است! عیسی فرمود: هرکسی نمی تواند از ازدواج بپرهیزد؛ بلکه فقط کسانی می توانند مجرد بمانند که از خداوند کمک خاصی یافته باشند. بعضی به علت نقص مادرزادی به ازدواج قادر نیستند، بعضی را مردم ناقص کرده اند و نمی توانند ازدواج کنند، و بعضی نیز برای خدمت به خداوند خود را ناقص می کنندکه ازدواج نکنند؛ هرکه قدرت اجرای این اصل را دارد، بگذارید آن را بپذیرد»  یعنی اگر کسی نقص مادرزادی از جهت زناشویی داشته باشد، لطف خدا به او بوده است! امّا اغلب تعلیمات کلیسا مبنی بر مجرد ماندن،و نیز بیشتر مسائل ازدواج و طلاق، برگرفته از نامه اول پولس به قرنتیان است: « ای کاش همه می توانستند مانند من مجرد بمانند. ولی ما همه مانند هم نیستیم. خدا به هرکس نعمتی بخشیده است؛ نعمتِ هرکس با دیگری متفاوت است. پس به آنانی که هنوز ازدواج نکرده اند و نیز به بیوه زنان می گویم که بهتر است اگر می توانند مثل من مجرد بمانند؛ اما اگر نمی توانند بر امیال خود مسلط باشند، بهتر است که ازدواج کنند. زیرا ازدواج کردن بهتر است از سوختن در آتش شهوت. (اول قرنتیان7: 7-9) به نظر می رسد که تجرد در نظر پولس بهترین روش زندگی است در این تعلیمات، ازدواج از آن جهت مفید است که شخص را از زنا باز می دارد و صرفا برای کسانی تجویز شده که قادر نیستند بر امیال خود مسلط شوند!  امّا ابعاد مثبت دیگر ازدواج مانند تولید نسل، آرامش، سلامت جامعه و ... نادیده گرفته شده و مطرح نشده است.  از همان ابتدای قرن چهارم، کلیساهای غرب و شرق، در باره ی مشروعیّت ازدواجِ کشیش ها بحث کردند. از جمله تفاوت های مهم کلیساهای غرب و شرق همین مسئله ی ازدواج بود، کلیسای شرق ازدواج را جائز می دانست، امّا اُسقف آن ها، مجاز به ازدواج نبود. در طول تاریخ، از متون مقدّس مسیحیت، قرائت های گوناگونی شد تا اینکه در سال 1139میلادی در کشورهای اروپای غربی، ازدواج برای کشیش ها و نیز کشیش شدن متأهّل ها ممنوع اعلام شد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰
یاردختِ مسیح